جستاری فقهی حقوقی پیرامون عضل در نکاح باکره رشیده

نوع مقاله : پژوهشی

نویسندگان

چکیده

قانونگذار برای پرهیز از عواقب ناشی از بی تجربگی و غلبه حرارت ناشی از تأثیر عواطف و احساسات در دختر جوانی که سابقة زناشویی ندارد، اذن پدر را به عنوان دلسوزترین فرد برای تشخیص مصالح وی، لازم شمرده است. اما به هر حال این مسأله یکی از مسائل اختلافی در فقه است. پدر و جدّ پدری بر نکاح بالغه ی رشیده ای که ثیّبه باشد، ولایت ندارند، اما اگر بالغه ی رشیده، باکره باشد، دارای اقوالی است.
کلیة فقهایی که اجازة ولی را در نکاح دختر باکره معتبر می دانند اضافه می کنند که اعتبار اجازة ولی تنها در صورتی است که ولی بدون علت موجّه، از دادن اجازه مضایقه ننماید. لکن چنانچه ولی با وجود خواستگار شایسته و متناسب و تمایل متقابل دختر، از دادن اجازه خودداری کند، در این صورت اعتبار اجازة او ساقط می گردد. این عمل را در اصطلاح فقهی «عَضل» گویند. اما اگر ولی، دختر را از تزویج با غیرکفو منع کند این امر را عضل نمی نامند.
در این پژوهش، بعد از مفـهوم شناسی واژه هـا، در یک مطالعة تطبیقی بین مذاهب امامیه و اهل
سنت به بررسی عضل، به عنوان مهم ترین مورد سقوط ولایت ولی در نکـاح باکره رشیـده، می پردازیم. در انتهاء به نقد و بررسی دیدگاه حقوق ایران نیز خواهیم پرداخت.
کلید واژه ها: ولایت، عضل، باکرة رشیده، کفائت، سقوط ولایت، غیبت.

CAPTCHA Image