اعتبار برداشت از قرآن متکی بر مبانی و پیشفرضهایی چون، باورداشت انتساب معانی و الفاظ آن به خداوند و امکان رهیافت مفسر به محتوا و مراد آیاتی است که ناظر به فرهنگ عصر نزول و نه متأثر از فرهنگ جاهلی میباشد. این در حالی است که مبانی فوق در آثار قرآن پژوهانی چون ابوزید که از هرمنوتیک، زبانشناسی و معناشناسی جدید، تأثیر پذیرفتهاند به چالش کشیده میشود. برآیند مدعیات آنان، دست کشیدن از کارآمدی و اعتبار آیات قرآنی در مقام عرضه و اثبات بسیاری از معانی و مقاصدی است که در تفسیر سنتی معتبر شناخته میشوند. مقالة حاضر کوشیده است برخی از این مدعیات را به اشاره بازگو و نقد کند.
ارسال نظر در مورد این مقاله