دیری است که ذهن جستجوگر آدمی در پی یافتن پاسخ به پرسشها ومعماهای مربوط به حیات خویش و خاستگاه آن است. فیلسوفان، عارفان،مفسران و محدثان، کم و بیش در این عرصه به گفت و گو نشستهاند که نفس آدمی چگونه حقیقتی است و سابقه وجودی آن تا کجاست؟ آیا بر بدن تقدم دارد؟ این تقدم اگر حقیقت دارد، چگونه است و متون دینی در این باب چه رهنمودهایی دارد؟ این رهنمودها تا چه حد بر دادههای عقلی استوار است. نگارنده در این نوشتار با طرح آیات و روایاتی که مورد استناد مدعیان تقدم نفس بر بدن قرار گرفته، در صدد است تا نشان دهد متون مورد نظر در اثبات تقدم نفس بدان معنی که اهل ظاهر پنداشتهاند، چندان کارآیی ندارد. هرچند پذیرش نوعی پیشینه برای جان آدمی نسبت به بدن، انکار ناپذیر مینماید؛ اما این معنی با پذیرش وجود حقیقتی متشخص و فراتر از بدن به نام نفس ملازمت ندارد.
ارسال نظر در مورد این مقاله