فلسفة علم در سدة بیستم فراز و نشیب بسیار پیمود. کارل پوپر، فیلسوف نامآور این سده، در دفاع از فلسفة علمِ منطقی ـ دستوری جهد بلیغ کرد. دو رکن رکین فلسفة پوپر یکی عقلانیت ـ عقلانیت انتقادی ـ است و دو دیگر رئالیسم است. نیز گفتنی است که پوپر در معرفت شناسی از نسبیگرایی گریزان است و آن را قسمی بیماری میداند. او از نیل به حقیقت و به تعبیر خود او تقرب به حقیقت دم میزند. فیلسوفان علم بعد از پوپر، خاصّه توماس کیون، ایمره لاکاتوش و فایرابند، با تصویری که از تاریخ علم دادند، از آرمانهای پوپر روی برتافتند و فلسفة علم تاریخی ـ توصیفی را جایگزین فلسفة علم منطقی ـ دستوری کردند. در این نوشتار، به اختصار، از این سه فیلسوف علم و نسبت آنان با پوپر و فلسفة علم وی سخن میرود.
ارسال نظر در مورد این مقاله