بنیادهای بدیهی در منطق صوری

نوع مقاله : پژوهشی

نویسنده

فردوسی مشهد

چکیده

منطق صوری ارسطویی که مسلمانان به‌ آن گسترش و سامانی ستودنی بخشیده‌اند ، دیرینه‌ترین دستگاه منطقی است که بیش از بیست‌وسه قرن از پیدایی آن می‌گذرد و هنوز در میان فلسفیان و منطقیان به ویژه اسلامیان به جدّ کاربرد دارد. آن چه این جستار پی ‌می‌جوید تبیین زیرساخت‌ها و بنیادهای این سامانة منطقی است. آهنگِ آن دارد که چند دسته اصول بدیهی را پیش نهد و نشان دهد که منطق صوری تا آن جا که به صورت می‌پردازد (گزاره و قیاس) بر این اصول استوار است. هر چند منطقدانان مسلمان از این اصول غافل نمی‌توانسته‌اند بود، ـ تا آن‌ جا که آگاهی نگارنده دامن می‌گسترد ـ به تصریح وانسجام بدان‌ها نپرداخته و از آن‌ها سخن نرانده‌اند. نسبت‌های چهارگانه میان دو کلی و نیز نسبت‌های میان نقیض‌های دو کلی را دیگران بررسیده‌اند، اما این جستار کار را پی گرفته و نشان می‌دهد که هر گاه میان دو کلی یکی از نسبت‌های چهارگانه برقرار باشد آن‌گاه عین یکی با نقیض دیگری چه نسبتی خواهد داشت. از رهگذر این اصول است که احکام گزاره‌ها را با روشی غیر قیاسی تبیین، و مسایل منطق تعریف (گزاره‌ها و احکام آن‌ها) را بی هیچ وابستگی به منطق استدلال بازگو می‌کند. نیز بیان می‌دارد که اگر میان یک کلی با کلی دومی و میان کلی دوم با کلی سومی یکی از نسبت‌های چهارگانه برقرار باشد آن گاه میان کلی اول و سوم چه نسبتی برقرار است؛ و بر این پایه‌ شیوه‌ای بن‌کاوانه برای تبیین اشکال چهارگانه‌ی قیاس پیش چشم می‌نهد که می‌تواند خود به تنهایی دستگاهی برای استنتاج نیز باشد. در کنار این، برخی نکات را که شاید از چشم پنهان مانده است به دید می‌آورد. از آن جمله این که چرا نسبت نقیض‌های عام وخاص من وجه و متباینان، تباین جزئی است؛ یعنی گاه عموم وخصوص من وجه و گاه تباین کلی.

کلیدواژه‌ها


CAPTCHA Image