آراءمطرحشده در تقابل میان اطلاق و تقیید، ظهور در اختلافعلما دارد چراکه آراء گوناگونی چون تقابلسلب و ایجاب،تقابل تضاد(با دو بیان مختلف)و تقابل عدم و ملکه را مطرح فرمودند.ایتالله خوئی بحث را در دو مقام ثبوت و اثبات طرح نموده، ثبوتا تقابل تضاد و اثباتا عدم و ملکه را برگزیدند لکن دراین مقاله با استناد به عرفی بودن بحث اطلاق و تقیید و متبع بودن عرف، اولا هم در مقام ثبوت وهم در مقام اثبات تقیید را وجودی و اطلاق را عدمی دانستیم.ثانیا اختلاف علما در مقام ثبوت را رفع نموده و با بیان دو نوع اطلاق تفهیمی(ذاتی-مراد استعمالی)و اطلاق احتجاجی(لحظی-مراد جدی)میان انظار مختلف علما با حمل نظریه تقابل تضاد بر اطلاق تفهیمی و نظریه تقابل عدم و ملکه بر اطلاق احتجاجی توفیق ایجاد نمودیم.ثالثا در مقام اثبات با بیان صور سهگانه، اختلاف را منصرف به صورت سوم(جایی که تقیید ثبوتا و به تبع اثباتا امکان پذیر نباشد)نموده و با استناد به عرفیبودن ومباحث الفاظبودن مطلق و مقید، اثبات کردیم در صورت سوم،اعم از تقسیمات ثانوی و تقسیمات اولی، اطلاقی در میان نخواهدبود بلکه خطاب مهمل میشود برخلاف مرحومنائینی که اهمال خطاب را فقط نسبت به تقسیمات ثانویه و با تکیه بر استحاله تقیید به تقسیمات ثانوی بیان میفرمایند.
ارسال نظر در مورد این مقاله